کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : فاطمه معصومه شریف     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : غزل    

توبـه‌هـایم را شکـسته اشـتـباه دیگـری            از گـناهی می‌روم سوی گـناه دیگری
لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد            می‌گـذارد بر سر هر راه چـاه دیگری


گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین            توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری

مثل حُر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات            نیست مارا در هـمه عالم پـناه دیگری
ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ            بی‌کفن،لب تشنه،بی‌سر پادشاه دیگری؟
آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه            آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری
می‌کـشیـدند آه هم شمـشیرها هم تیرها            از دل هر نیزه برمی‌خاست آه دیگری
کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود            یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاه دیگری
انتقام خون اورا یک نفر خواهد گرفت            از پس این ابـرها پیـداست ماه دیگری

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع تل زینبیه در هیچ یک از منابع معتبر و کتب مقاتل نیامده است

آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه            آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

به شعر دوری تو چشم خون دوات من است           دوای دوری صحنت فقط برات من است

حـرم نـدیـده نه، آنکس که دیـده می‌دانـد           شب زیارت کویت شب وفـات من است


منـم که زائـر کـرب‌و‌بـلای خـود یـعـنی           که سینه‌ام حرم و اشک غم فرات من است

به وقـت ذکر تو رسـوا شـوم هـمان اول           جنون و مستی و دیوانگی صفات من است

که گفته روضه تان جزو مستحبات است           شعائـرت همگی جزو واجبات من است

به نیزه رفت سر تو که سر به سجده کنم           که گریه بر سر زخمی تو صلات من است

چرا چو کشتی بشکسته خواندنت آنروز؟           که آن سفینه بشکسته خود نجات من است

خدابه چشم تو بهتر ز کعبه محشوراست           مـسیـر کربـبـلا اهـدنـا صرات من است

بـکُـش مـرا که فـنـا می‌کـند مـرا مـرگـم           که جان به راه تو دادن فقط حیات من است

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : محمّد قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بنـای نـوکـری‌ام بی‌دلـیل، محکـم نیست            که در طراز شما سروری در عالم نیست

به قدر تو که خدا گفته است(اَنَا دِیَـتُک)            به پـیـشـگـاه الـهـی کـسی مُـکـرّم نیست


به این دلـیل که اسماء توست (ذکـرُ الله)            زمـان دَم، زِ دَم تـو دمـی مُـقـدّم نـیـست

(هُـوَالشَّهید وَ أنتَ الشَّهید) مشهـود است            صفات مُشـترکت با خـدای ما کـم نیست

تـویـی تـجـسـّم ما از خُـدای عـزّ و جـل            اگرچه ظاهـراً او در نظر مُجـسّم نیست

رسیـده‌ام به مقـامی که در منازل عـشق            حیات هردو جهان بی‌غمت فراهم نیست

بهشت معنی روضه ست روضه اوج غم است            که گفته است به فردوس حرفی از غم نیست؟

در آب چشم عزادارت ای حقیقت اشک            تقـدّسی ست که در آب چاه زمزم نیست

منی که از همه جا رانـده‌ام از این شادم            که جز رواق حـریم تو سر پـناهم نیست

تو را به بغض علی آن دوتا لعین کُشتند            فـقـط به خاطر دِرهم تن تو دَرهم نیست

تو گـوشوارۀ عـرشـی و می‌کُـشد مـا را            غمی که از کفت انگشت رفت و خاتم نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع و جایز نبودن قمه زنی که موجب وهن دین است حذف شد

اگرچه زخم روی زخم خورده بر سر ما            به لطف تُربت تو حاجتی به مَرهم نیست

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

عالم همه یک نقطه‌ای از نونِ حسین است           عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است

زیبـاییِ احـساسِ من این است که جـانم           آن عاشقِ‌ دیـوانه وُ مفـتـونِ حسین است


این دل که اسیر است و در این دام گرفتار           چون آهوی سرگشتۀ هامونِ حسین است

عمری ست دلم بارِ غـم هجر کشید است           اصلاً بنویسـید که مجـنـونِ حسین است

بر سیـنـۀ قـبـرم به خـطِ خـون بـنگـارید           هان این دلِ سودا زده افسونِ حسین است

یا لیـتـنی کـنُت و مَعکـم وردِ لبِ ماست           دنیا به ابـد یکـسره مـدیـون حسین است

در کرب‌و‌بلا گـفـت گر هـیهـات ز ذلّت           چون عزّت و آزادگی قانونِ حسین است

در ظهـرِ عـطش کـرب‌و‌بلا وُ تهِ گودال           این قلبِ خدا هست که محزونِ حسین است

هرگز نشود مشعـلِ این واقـعه خامـوش           تا روی جهان صورتِ گلگونِ حسین است

تا نبـضِ جهان می‌زند، این دایـرۀ عشق           عالم همه چون نقطه‌ای در نونِ حسین است!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گر نعرۀ هیهات…. کشد در برِ شمشیر           چون عزّت و آزادگی قانونِ حسین است

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مثل شمعی آب باید گشت پای روضه‌ات           بـال باید زد دمـادم در هـوای روضه‌ات

اعـتقاد ما دو چندان می‌شود در تکـیه‌ها           رزق ما را می‌دهد اشک عزای روضه‌ات


خـادمـیـنت اکـثراً ریزه خـوران اکـبـرند           خیر و برکت می‌رسد پایین پای روضه‌ات

گریه‌های مـادرت شبهای جـمعه می‌دهد           عطر و بوی کربلا را در فضای روضه‌ات

با همان دست کـبودش فـاطمه روز ازل           نام ما ها را که بنوشته گـدای روضه‌ات

تا که بوی سیب از صحن و سرایت می‌وزد           روضه بر پا می‌شود در کربلای روضه‌ات

گـیسوان تو پریشان شد به دست قـاتـلت           مو پریشان کرده ما را ماجرای روضه‌ات

تو زمین خوردی که ما با اشک پاکیزه شویم           آه، ای شاه زمین خورده فدای روضه‌ات

خواهرت از خیمه‌گه تا قتلگه دامن کشان           بر زمین می‌خورد با هر وای وایِ روضه‌ات

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا            کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟!

نوشتی سردرِ هیأت؛ نجاتم میدهد عشقت            رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا


خدا را شکر در کارم گره افتاد و برگشتم            به لطفت سر درآوردم دوباره آخر از اینجا

پرِ پـرواز لازم داشتم محـضِ طوافِ تو            گرفتم مثل فطرس عاقبت بال و پر از اینجا

میانِ روضه تحویلم گرفتی بینِ خوبانت            قسم خوردم نخواهم رفت جایِ دیگر از اینجا

تو هستی سیدالعطشان، و من سیراب از داغت            دلم آتش گرفت و آب؛ شد شعله‌ور از اینجا

به دستانت سپردم حاجتم را که شنیدم رفت            به عرشِ بیکران، خونِ علی‌ّاصغر از اینجا

امان از عصرِ عاشورا، تنت افتاد در گودال            تو را می‌دید روی تل چه مضطر خواهر از اینجا

جسارت شد به اهلِ خیمه و حرف از اسارت بود            طناب آورده و آغاز شد دردسر از اینجا!

: امتیاز

مناجات اول مجلس با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : محمد میرهاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

یک کهکشان خطاست حجاب میان ما            کـردار نــارواسـت حـجـاب مـیـان مـا

شهرت بلای جان حـقـیران عالم است            اعـمـال پُـر ریـاست حـجـاب میـان ما


خود سر شدیم و درک بزرگان نکرده‌ایم            دوری ز اولـیـاست حـجـاب مـیـان ما

دیدی مرام و مشی شهیدان ز یاد رفت            غفـلت ز جـبهـه‌هاست حجاب میان ما

غـرق کـدورتـیـم، سـر سـفــرۀ کـریـم            این روح بی‌صفـاست حجـاب میان ما

تـقـلـید اهـل ذکـر زمین گـیـرمان کـند            گـاهی هـمین دعـاست حجاب میان ما

صاحب نفس، نفس بده ذکر شکستگان            اذکـار بـی‌بـهـاسـت حـجـاب مـیـان ما

ای شـاه نـیـنـوا به نـوایـی رسـان مـرا            این جـان بـی‌نـواست حجـاب میـان ما

جان جهان، جمال تو بر نیزه دیدنی ست            دوری ز نـیـنـواست حـجـاب مـیان ما

تـرسـم سـر بـریـده‌ات اظهـارمـان کند            هـجـران کـربـلاست حـجـاب مـیان ما

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

بـایـد نـظـر کـنـیم جـمـالـی، نـمی‌شـود            انـوار کـبـریـاسـت حـجـاب مـیـان مـا

جان جهان، جمال تو بر نیزه دیدنی ست            آن گـیـسوی رهـاست حجـاب میان ما

مناجات اول مجلس با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دارم از طفلی خودم را بی‌قرارت می‌کنم           هر چه دارم یا نـدارم را نـثـارت می‌کنم

تو قـتـیل گریه‌ای، پس من برای گریه‌ام           دیده‌ام را وقف چشم اشک بارت می‌کنم


آب می‌نـوشـم به یـاد خـشکیِ لـبهـای تو           با دو قطره آب خود را داغدارت می‌کنم

در حسینیه همین‌که روضه برپا می‌شود           گریه بر حال رباب و شیرخوارت می‌کنم

حنجـرت ذکر خـدا می‌گفت زیر نیـزه‌ها           بـینِ سجده یـاد جـسم نیـزه دارت می‌کنم

حال که از کـربلا دورم، میان روضه‌ها           هیأتت را گاه‌گاهی چون مزارت می‌کنم

می‌زنم بر سینه‌ام، چون نیزه خورده سینه‌ات           همچو میثم عاقبت سر را به دارت می‌کنم

از فرس افتادی و جسم تو مرکب کوب شد           تا قـیامت لعـنِ خـصمِ نـابکـارت می‌کـنم

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

در محفـلی که نام تو باشد گـناه نیست            غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست

در مکتب تو بحث سفـید و سیاه نیست            حالم بدون یاد نجـف رو به راه نیست


توصیف قدر و منزلتت کار هر‌که نیست

دریـایی و وجـود تو مانند برکه نیست

نامت به زیر سلـطه کـشـیده لغـات را            در شیـشه کرده خون رقـیق دوات را

بـر هـم زده نــظـام هـمـه کـائـنات را            میخواهم از دو دست تو برگ برات را

لطفت زیاد و خواهـش دستان ما زیاد

مـا کـم ارادتــیـم و مــرام شـمـا زیــاد

دست غـزل به مرز کـمـالت نمی‌رسد            قــدّ قــلـم بـه اوج جـلالـت نــمـی‌رسـد

صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد            بیچاره هر کسی به وصالت نمی‌رسـد

قولِ فـمن یَـمت یـرنی‌ات بـعـید نیست

جز دیدنت به وقـت وفـاتم امیـد نیست

بـاید نـوشت نـام تو را با دوات عـشق            زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق

پنهان شده به سایۀ عشق تو ذات عشق            پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق

با تو مشخـص است مسیر درست‌مان

جـانـم فـدای نـام امــام” نـخـست‌مـان

دنـیـا شـبـیه نـقـطـه ای بیـن کـتـاب تو            مانده نگاه چرخ و فـلک بر جـناب تو

جـز فـاطـمه نـبـوده کسی بـازتـاب تو            صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو

از تو تمام خـلـق بگـویـند هم کم است

آئـیـنه دار جـلـوۀ پاک تو فـاطمه است

تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست            ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست

عیدی شبیه عـید سعید "غـدیـر" نیست            هرکس که با ولایت تو هم مسیر نیست

بیراهه رفته است به پایش ثبات نیست

راهی به غیر راه تو راه نجات نیست

پـیـدا نمی‌شـود احـدی بـرتـر از عـلـی            آقـاتـر و عـزیـزتـر و بـهـتـر از عـلی

در مـعـرکه کجاست دلاورتر از علی            صدها هـزار مرتبه پیـمـبر تر از عـلی

تعریف کرده ست چنان و چنین علیست

با امـر حق برای نبی جانشین علیست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

در مـعـرکه کجاست دلاورتر از علی            صدها هـزار مرتبه پیـغـمـبر از عـلی

عید سعید غدیر خم

شاعر : مهدی جهاندار نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

تا قافیۀ شعر امیر است و غـدیر است            برخیز که هنگـام مراعاتُ نظیر است

الـیـوم که أکـمـلـتُ لــکـم دیـنـکـم آمـد            تا عـرش فراخوان تماشای امیر است


افـطــار در خــانــۀ مــولا بــنـشــیـنـد            هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است

بــر طـبـل بـکـوبـیـد نــقـاره بـنـوازید            آواز بخـوانـید که بی مایه فـطیر است

مَن ماتَ عـلی حُبّ عـلی مـاتَ شهـیدا            آنانکه نُـمـردند بـمیـرند که دیر است!

این شیـهـۀ اسبـان ظـهور است می‌آید            هنگامۀ ما یَستوِی الاعمی وَ بصیر است

می‌چرخم و می‌رقصم و تقصیر خودم نیست            این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است

: امتیاز

عید سعید غدیر خم

شاعر : محمد حسین ملکیان نوع شعر : سرود وزن شعر : مستفعلن مستفعلن فعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود            پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود

چرخید سرهای شترهامان چون با محمد بود دلهامان            فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود


خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم            کار بنای سایه بان‌ها با عمار و سلمان و ابوذر بود

زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمی‌شد باد            راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود

«الیوم اکملت لکم دینی» « من کنت مولاه علی مولاه»            بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوشها کر بود

آنها که می‌دیدند می‌خواندند از چشم پیغمبر مرادش را            آنها که نشنیدند می‌دیدند در دست او دست برادر بود

هم برکه هم دریا شهادت داد هم طور هم سینا شهادت داد            حتی شن صحرا شهادت داد حکم ولایت دست حیدر بود

از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظۀ آخر که در بستر            از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : محمدرضا کاکائی شفا نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

غـدیـر مطلع شعـر بـلـند عـاشوراست            غدیر خم نه مدینه، که دشت کرببلاست

غـدیـر نـقـطۀ انجام یک رسالـت سبز            خـروش حنجـرۀ سرخ سیدالـشهداست


فـرازهای بـلـنـد صحـیـفـۀ عشق است            که تا همیشۀ تاریخ شیعه پا بر جاست

اگر که جاری فیض است و جوش چشمۀ نور            غـدیـر، نـقـطۀ آغاز غـربت دریـاست

مـگـر نـه ایـنـکـه یـدالله فَـوقَ اَیـدیـهِـم            فراز دست محمّد مگر نه دست خداست

مگر نه اینکه صلا زد به امر اَکـمَلتُ            و گفت هر که من او را ولی علی مولاست

علی در آیـنـۀ ذات نـور لـم یـزلی‌ست            اگرچه حّی علی نیست، عالی اعلاست

ز بَعد آنهمه بیعت که بسته شد در خُم            هنوز از چه پس از قرنها علی تنهاست

بدا به پنجره‌هایی که بسته سمت حضور            خوشا به آینه‌هائی که غرق نور ولاست

سـقـیـفـه لـکۀ ننگ است در دل تاریخ            غـدیـر مطلع شعـر بـلـند عـاشوراست

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : صادق میرصالحیان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دستی به هم زدند و غدیر آفریده شد            اصلا عـلی از اول امیـر آفریده شد

جبریل از زبان خدا گفت: مصطفی            از ابـتـدا بـرای غـدیـر آفـریـده شـد


یک روز ریخت قطره‌ای از هیبت علی            در قـالبی حماسی و شیر آفریده شد

بیرون کشید روز ازل از دلش نخی            خیاط چیره دست و حریر آفریده شد

لب را ز هم گشود و سخن از بهار شد            پلکی به هم نهاد و کویر آفریده شد

ساقی کوثر است که از دست او نبی            جامی گرفت و خیر کثیر آفریده شد

اول خـدا نشاند عـلی را کـنار خود            دیگر هرآنچه بود به زیر آفریده شد

دل بُرد از خدا به نگاهی دم نخست            اینگونه شد که عشق اسیر آفریده شد

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : ابراهیم زمانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

می‌دهد کعبه نشانـی قـبلۀ دیگر علی‌ست           سجده کن پروردگاری را که مایل بر علی‌ست

در حیاطِ صحنِ او خورده است خِضر آبِ حیات           سُرمه کن خاکِ نجف را چشمۀ کوثر علی‌ست


نـقـطۀ آغازِ بســم الله حـرفِ آخــر است           آمده قرآن بگــوید اول و آخــر علی‌ست

نیست نامش در نماز امّا اگر دقّـت کنیم           بعدِ الله آنکه نامش می‌شود اکبر علی‌ست

فرق بسیار است بینِ یارِ جبـر و اختیار           خوب می‌داند حَرا همراهِ پیغمبر علی‌ست

سنگ گر محکم بکوبد کُفر باکی نیست چون           سنگ روی سنگ این آیینه را سنگر علی‌ست

ختم خواهد شد به ده خط معجزاتِ انبیاء           آنکه نامش هم نمی‌گنجد به صد دفتر علی‌ست

دست روی دست بسیار است امّا در غدیر           آنکه دستش رفت روی دستِ پیغمبر علی‌ست

آیت اللهی که خلق الله را از روی لطف           در رکوعِ خویش می‌بخشید انگشتر علی‌ست

شمعِ سوزانی که فکرِ شمعِ بیت المال بود           محشری که ترس دارد در دل از محشر علی‌ست

کهنه پوشی که غلامِ تازه‌اش پوشیده است           جامه‌ای از جامۀ مولای خود بهتر علی‌ست

مــرد نشناســان مُریدِ مالکِ اشـتر شدند           غافل از آنکه مُرادِ مالکِ اشتر علی‌ست

خـاکِ پــای دُلـدل ش هم نیســتم امّـا دِلم           شورِ شیرینی که دارد تا ابد در سر علی‌ست

خَم نخواهم شد به غیر از سجده بر ایوان طلا           می‌پرستم آن خدایی را که سرتاسر علی‌ست

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

بسم علی حضرت رحمان علی            بـاطـن نــورانـی قــرآن عـلـی

نفس علی، روح علی جان‌علی            منکـر تو نیست‌ مسلمان عـلی


بــنــده ‌الـلـه شــدم‌ بــا عــلــی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

کـیـست عـلـی آیـنـه دار خــدا            جـان‌ نـبـی بـود و نـگـار خـدا

بوده به دسـتـش هـمه کار خدا            در دل مـا هـسـت کــنـار خـدا

ای نـجـفـت کـعـبـۀ دلهـا عـلی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

هرکه نشد خوارِ درت خوار شد            حُبّ تو میزان شد و‌ معیار شد

خـال لـبـت کـعـبـۀ سـیــار شد            شیـعۀ تو اصل و نسب دار شد

خورده به قـنـبر نسب ما علی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

صدق تویی صادق و اصدق تویی            حـیدری و قـادر مطـلـق تویی

فــاتـح کـارزار خــنـدق تـویی            حکم رسول است فقط حق تویی

پـس هـمگی باطـلـند الاّ عـلی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

گـوش بـفـرمـان لـبـت آفـتــاب            حُبّ تو ایمان شد و بغصت عذاب

با تو حساب بـدی‌ام بی‌حـساب            جای نبی در شب هجرت بخواب

گـفت نـبی بـین خـطـرها علی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

سنگ تو بر سینه زدن دین ما            نـوکـریـت مـذهـب و آئـیـن ما

سر بـزن ای شاه به تـدفـین‌ ما            کـاش بــیــایـی دم تـلــقـیـن‌ ما

زود به دادم بـرس آنـجـا علی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

روی جـهـاز شـتران‌ مـاه شـو            روشـنــی آخــر ایـن راه شــو

کـوری آن‌ چـند نـفـر شـاه شو            رخ‌ بـنـمــا و ولـــی الـلـه شــو

نیست کسی غیر تو مولا علی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

آه که هنگـام‌ عـداوت شد و...            بـر ولـی الله خـیـانـت شد و...

پشت علی خلوت خلوت شد و            پشت در خانه قـیامت شد و...

گفت‌ در آن فاجعه زهـرا علی

یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

پـس هــمـه باطـلـنـد الا عـلـی            یـا عـلـی یـا عـلـی‌ و یـا عـلـی

عید سعید غدیر خم ( زبانحال پیامبر صلی الله علیه و آله)

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن قالب شعر : مربع ترکیب

غـم‌ها که به سر آمـد آغـاز ظـفـرها شد            الوعـده وفـا! روز دندان به جگـرها شد
چـشمان پیـمبر هم معـطوف گـذرها شد            حـجـاج رسیـدنـد و پـایـان سـفـرهـا شـد


وا کرده بـغـل بـرکه بر روی مـسافـرها
گـویا که خـدا داده سـوغـات به زائـرهـا

آنـقدر جهـاز آمد کـوهی شد و بالا رفت            چشمان همه سویش من باب تماشا رفت
احـمد به فـراز آن هـم شـانه مـولا رفت            موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت

مـوقـوفۀ حـیـدر بود هـر خـط بـیـانـاتش
یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش

میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست            هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست
سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست            شمـشـیر رسول الله، کرّار دلاور کیست

انگـشـتر ایـمان را هـمواره نـگـین بوده
بر شـانه من رفـتـه معـراج نـشـین بوده

یا رب به علی بوده یک عمر دعای من            هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من
جانم به علی بند است جان داده برای من            بی‌واهـمه در بـسـتر خوابـیـده بجای من

وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیـمان زد
خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد

مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت            از زندگی‌اش دل کند با مرگ رفاقت داشت
با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت            حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت

بـایـد به دل مـومـن عـشـقـی ازلـی باشد
بر هر که امـامـم من مـأمـومِ عـلی بـاشد

من می روم ای امت زیر نظـرش باشید            تـنها نـشود یک وقت مـثل سپـرش باشد
روزی نرسد داغی روی جگرش باشید            با آتـش و با هـیزم در پشت درش باشید

روزی نـرسد بـاشـد در بـیـن شـما تـنهـا
در پـیـش نگـاه او سیـلـی بخـورد زهـرا

کاری نکـنـید از درد شبها بـشود بـیـدار            از درد کـبودی‌ها از زخـم نوک مسمار
زینب بـبـرد ارث از این سوخـتن و آزار            یثـرب برسـد تا شام کوچه بـرسد بـازار

یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب
وای از اثـر شـلاق وای از کـمر زیـنب

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : ابراهیم زمانی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

سرخوش از جامِ میِ لَم یزلی می‌گویم            سر اگر خواست غمی نیست بَلی می‌گویم
بیخود از خود شده با صوتِ جلی می‌گویم            صد و ده بـار عـلیأ به علی” می‌گویم


پـدرم گـفـتـه از آغــاز بـگـو یـا حـیــدر
به زمین خوردی اگر باز بگو یا حـیـدر

از همان روز به فرمـانِ پدر می‌گویم            مست از نامِ عـلی سیـنه سِپـر می‌گویم
«ها عـلـیٌ بشـرٌ کـیفَ بشر» می‌گویم            بـارهـا گـفـتـه‌ام و بـارِ دگـر می‌گویم:

عزّتِ هر دو جهان عزّتِ در نامِ علیست
و اذان قـسـمتی از نـامِ دل آرامِ عـلیست

یا علی اسم به این جذبه و زیبایی نیست            قدرتش قدرتِ جسمانی و دنیایی نیست
هر که شد بندۀ او بنـدۀ هرجایی نیست            به خدا غیرِ علی حضرتِ مولایی نیست

من در این شعر که با یادِ علی می‌خوانم
هر کجا خسته شوم” نادِ عـلی می‌خوانم

یا علی، اسمِ تو سرمستِ شرابم کرده است            سرخوش از جامِ میِ و بادۀ نابم کرده است
از درِ میکده‌ها سخت جوابم کرده است            نقشِ انگورِ ضریحِ تو خرابم کرده است

می‌روم بـاز ولی مـسـتـم و بر می‌گـردم
جـلدِ ایــوانِ نجـف هـستم و بر می‌گـردم

یا علی… آمدی و بنده نـوازی کردی            با دلِ خـسـتـۀ مـاتـم زده بـازی کردی
بین ایوانِ نجف خاطـره سازی کردی            هرچه میخواست دلم دادی و راضی کردی

حضرتِ عشق عجب حال و هوایی داری
خـودمـانـیم چـه ” ایـوانِ طـلایـی” داری

یا عـلی روحِ مسلـمانی سلـمان هستی            پـدرِ خاکی و هـمـسایۀ بـــاران هستی
جانِ عالم به فدایت که خودت جان هستی            کفرِ محضیم همه گر تو مسلمان هستی

تو قـسیمی همه با حُـبِّ تو میـزان دارند
دشمنان هم به کرامـاتِ تو ایـمـان دارند

یاعلی دردِ مرا جز غمِ تو مرهم نیست            بندۀ عـشقِ توأم بنـدۀ حیـدر کـم نیست
بگذار عالمیان طـعنه زنندَم غم نیست            هر کسی سائل کوی تو نشد آدم نیست

مـا جــوانـانِ غــدیـریـــم خــدا مـی‌دانـد
پــاسِـبـانـــانِ غـــدیــریــم خـدا مـی‌دانـد

شبِ تنهایی ماه است علی جان برگرد            بر لبِ آیِــنه آه است علی جان برگرد
دل پریشانِ تو چاه است علی جان برگرد            قاتلت چشم به راه است علی جان برگرد

شک ندارم‌ که همین درد مرا خواهد کشت
عاقبت غربتِ این مرد مرا خواهد کشت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم رعایت توصیه های علما تغییر داده شد، فراموش نکنیم که امیرالمؤمنین شیعه و پیرو میخواهد نه سگ دربان!!!

بگذار عالمیان طـعنه زنندَم غم نیست            هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند آدم نیست

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترجیع بند

زبان به مدح تو وا کرده‌اند جن و پری            چه خوانمت؟که تو فوق تصور بشری

خدا به دست خودش آفریده است تو را            به این بهانه که حتی دل از خودش ببری!


خوشا به حال زبانم! که در همه عمرش            به غیر مـدحِ تو گـفـتن نداشـته هـنری

روایت است: که پیـغـمبران زمان بلا            نـداشتـنـد به غـیـر از تو یـاور دگـری

خدا تو را به بشر هدیه کرد وقتی دید            نـداده است به دنـیـا هـنوز تـاجِ سری

فقط تو نفس رسولی،عجیب نیست اگر            نداشت در شب معراج جز تو همسفری

قـسم به آتش عـشقـت، که آتـش دوزخ            به نـوکـران تو هرگـز نمی‌کـند اثـری

زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت

خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است

شـدنـد عـالـم و آدم اسـیـر چـشـمـانـت            هـزار بـار شـود جـان مـا به قـربـانت

به روز حشر که هرکس به خویش مشغول است            خـدا کـنـد بـرسـد دست مـا به دامـانت

سرِ نـماز هـمین که قـنوت می‌گـیـری            مـلائکـه هـمـگی می‌شـونـد حـیـرانت

تویی همان که اگر پـرده‌ها کنار روند            زیـاد و کـم نـشـود ذرّه‌ای از ایـمـانت

مرا ببر به نجف بین عاشـقـان خودت            بـگـیـر جان مـرا رو به روی ایـوانت

به ذکر فـاطمه مشـغـولی و زبانت هم            به وجـد آمـده بـا ذکـر فـاطـمـه جـانت

خوشا به حال یتـیـمان که می‌توانستـند            هـمـیـشه سـر بـگـذارند روی دامـانت

زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت

خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است

تویی که در هـمۀ خـلـق بی‌هـمـانـندی            همین شده ست که شایع شده خداوندی!

شــنــیــده‌ام پــدرِ امــتِ پــیــامـــبـری            چه می‌شود که قبولم کنی به فـرزندی

صدای هـلـهـلـۀ آسـمـانـیـان برخـاست            همین که تو در چـوبیّ قـلعه را کندی

تو بت پرست نبـودی شبـیه بعـضی‌ها            نداشت روح تو با جهـل هیچ پیـوندی

که بود مالک اشتر؟ همان که در میدان            به غیر نـام تو بر سر نبست سربـندی

زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت

خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است

: امتیاز

عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

عـرش برین شاهدِ شأن رفیع علی‌ست            ارض و سما گوشۀ مُلک وسیع علی‌ست

یاد گـرفـتم من از محـضر ابن الجـواد            عبد و مطیع خداست، هرکه مطیع علی‌ست


چشم بصیر علی، چشم بصیر خداست            گوش سمیع خدا، گوش سمیع علی‌ست

هـیچ زمـانی زره بر کـمر خود نبست            راوی این ماجرا، تیغ سریع علی‌ست

رهبر هر مکتبی عزّت آن مکتب است            سینه سپر کن بگو، عزّت شیعه علی‌ست

منکر او تا ابد مُلحـد و سردرگم است
شاهد این حرف ها، عید غدیر خم است

حضرت ختمی مآب، دست علی را گرفت            ولـولـه‌ای در میانِ هـمـگـان پا گرفت

بـعـد بـه امـر خـدا، پـیـش نـگـاه هـمه            دست علی را خودش یک تنه بالا گرفت

با همۀ قوّتش، خطبه‌ای از عشق خواند            از نفس و خطبه‌اش مکتب حق پا گرفت

گفت علی بعد من، رهبر این امت است            در دل هر شیعه‌ای حُب علی جا گرفت

امر مهمی است که، ختم رسل یک به یک            از همۀ جمعیت، بیعت و امضا گرفت

باید از این ماجرا گفت به هر بی‌خـبر
باید از این راه گـفت بیـشتر و بیـشتر

ریخت به هم نهضتش جهل فراگیر را            کرد عـیان صولـتش کـفر اساطـیر را

غیر علی هیچ کس حضرت فاروق نیست            خطبه به خطبه شکست پایۀ تزویر را

تـیـر ندانست او مست خـدا بود و بس            بُرد ز هوش و حواس، معرفتش تیر را

وای از آن لحظه که در وسط کارزار            سـر بـدهـد مرتـضی نعرۀ تکـبـیـر را

غرق به خون در اُحد، پای نبی ایستاد            در کف خود می فشرد، قبضۀ شمشیر را

فـوق ایـادیِ خـلـق هست یَـدُالله اوست
نیست حریفش کسی، چون أسَدُ الله اوست

باده به کف حیدر است، حق علی و هو علی            عِرض و شرف حیدر است، حق علی و هو علی

فاتح خیبر علی‌ست، جلوۀ داور علی‌ست            شاه نجف حیدر است، حق علی و هو علی

چون دم پیکار شد، خیبر و بدر و اُحد            اول صف حیدر است، حق علی و هو علی

این سر میدان علی‌ست، آخر میدان علی‌ست            چهار طرف حیدر است، حق علی و هو علی

سورۀ توحید حق، خالق خورشید حق            دُرّ صدف حیدر است، حق علی و هو علی

کیست پس از مصطفی لایق این منزلت
جایگـزین نـبی، شد علی از هر جهت

راه نـجـات بشر، سلـسلـۀ موی اوست            حلقۀ وصل دعا، حلقۀ گـیسوی اوست

پور ابیطالب است، سجده بر او واجب است            قبلۀ اهل یقین، در دو جهان روی اوست

مُرده به پا می‌شود، شمس عقب می‌رود            کل جهان واله از یک خم ابروی اوست

مدح علی را بس است، این که میان زنان            حضرت خیرالنساء، همدم و بانوی اوست

جوشن حیدر فقط، نفس بتول است و بس            ذکر لب فاطمه، قـدرت بازوی اوست

او که خـودش پـایـۀ اصلی اسـلام بود
هـمـدم هر سـائـل و مـونس ایـتـام بود

یثرب احمد چه شد این همه خاموش شد؟!            بـیت ولی خـدا از چه سیـه پـوش شد؟

جهل سقیـفه گرفت جای اولوالامر را            بیعت روز غـدیـر، زود فـراموش شد

یک نفر این جا فقـط پای علی سوخته            همدم این عاشقی، نقشِ به بازوش شد

آه از ایـن فـاجـعـه، زیـر در خـانه‌اش            در وسط شعـله‌ها فـاطمه بیـهـوش شد

سوخت و پیروز شد، در دل تاریخ ها            تـا به ابـد عـزّت فـاطـمه منـقـوش شد

صبر کـنـید اهل دل، می‌رسد آقـایـمان
منتـقـم فاطمه، حضرت صاحب زمان

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت جلوگیری از سوأ برداشت و کج تابی معنایی تغییر داده شد

راه نـجـات خـدا، سلـسلـۀ موی اوست            حلقۀ وصل دعا، حلقۀ گـیسوی اوست

مدح و مناجات با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چـشمۀ نـور در ایوان نجـف معـنا شد            ذرّه با لطف تو خورشید جهان آرا شد

هر زمان از تب دنیا ز نـفـس افـتادیم            بـا غـبـار نـجـفـت راه تـنـفـّس وا شـد


مدعی خواست که تـقـلید زکاتت بکند            به رکوع تو قـسم پیـش همه رسوا شد

سال‌ها رفت به دنبال حـقـیـقت سلمان            عاقـبـت گـم شده‌اش نزد عـلی پیدا شد

هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند            بی‌سبب نیست که سلـمان شما مـنّا شد

پشت بر دلبری سکّه کند در شب فقر            مـکـتـبـت روشـنـی راه ابـوذرهـا شـد

راز غـم‌های علی فاش نخواهد گردید            مگر آن چاه بگوید که چه با مولا شد

: امتیاز

مدح و مناجات با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : محمد زوار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

هرکس که شد غلام تو با احترام شد            پس خوش‌بحال آنکه برایت غلام شد

فردا فقیر کوی ‌تو آقاست در بهشت            قـنـبر به لطف نام تو عالی‌مقـام شد


هر سینه‌ای که مَحرم راز نبی نبود!            اینگونه شد که با تو فقط هم‌کلام شد

مولا حلال بی‌تو برایم حلال نیست            آب‌روان بدون تو بر من حـرام شد

یا تا نـجـف مرا ببـرم یا بکُـش مرا            فـرقی نـمی‌کـنـد بـخـدا هرکـدام شد

باید که شرح فضل تو را صد کتاب کرد            یک منقـبت نوشـتم ‌و دفـتر تمام شد

: امتیاز